باز هم میخریم ،مگه چیه؟

امروز از دوستی شنیدم که تا حالا ۱۲۴ نفر تو حادثه آتش سوزی پژو۴۰۵ کشته شدند میگفت از رادیو پیام شنیده .از ناامنی هواپیما ،قطار،تصادفات جاده ای هم اگه بشه در رفت قطعاً انتظار نداری وقتی با خیال راحت پشت فرمون نشستی و با احتیاط با ماشین صفرت از باند سه حرکت میکنی شعله های آتیش رو جلو خودت ببینی و... البته شاید هم انتظار داریم چون تو همون خبر اومده که پرفروشترین محصول ایران خودرو همین پژو ۴۰۵ است

در همین رابطه:
اشکال در پژو 405 تعمدی است
مباحث مطرح شده در خصوص پژو 405منطقی نیست!!!
شاید وقتی دیگر...!
25 هزار دستگاه پژو 405 در معرض خطر آتش سوزی
چرا پژو 405 آتش می‌گیرد؟
تایید مرگ 124 نفر براثر آتش سوزی پژو
و...

بعد از انتخابات:ایران

انتخابات تموم شد یه جا میخونی اصلاح طلبها اوضاعشون خوبه جای دیگه اصولگراها و حالا رایحه خوش دولت یا همون خدمت چه فرقی میکنه ؟من امروز رای دادم و به کاری هم که کردم ایمان داشتم و دارم کما اینکه مسئولان محترم تو ثانیه های آخر تصمیمات عجیبی بگیرند که البته ملت ایران مدتیه که این تصمیمات یک شبه رو با تمام وجودش حس میکنه.نمیدونم واقعاْ باید چی گفت درک میکنم که چقدر باید ناراحت باشیم و چقدر باید عصبانی باشیم شاید نباید زود قضاوت کنیم و باید صبر کنیم اما نمی دونم چرا اینقدر احساس میکنم که تو تیر سال ۸۴ هستم
شاید باید خوشبین باشیم

در همین رابطه:
کولی ها کنار آتش
دنبال چی می گردیم؟
خیلی‌هایتان منتظرید یک نفر چیزی درباره نتایج انتخابات بنویسد

حکایت شناسنامه های ما و....

امروز با یکی از دوستام در مورد رای دادن به شورای شهر صحبت میکردم بهش گفتم که من قطعاْ رای میدم چون از نظر من بودن از نبودن بهتره و هزارویک دلیل دیگه که من به این دلایلی که اینجا آورده شده معتقدم این دوستی که ازش صحبت میکنم حدود نه سال از من بزرگتره و من خیلی به عقایدش احترام میگذارم چون برای همه کاراش دلیل قانع کننده ای داره و به خاطر سنش کاملاْ منطقی به قضایا نگاه میکنه به همین دلیل ازش پرسیدم دلیلت برای این کار چیه ؟ جوابی که داد برای من خیلی غیر منتظره بود شاید اگه یکی از دوستای همسنم این حرف رو میزد تعجب نمی کردم اما وقتی به من گفت رای نمی دم چون از بس رای دادم شناسنامه ام کثیف شده احساس کردم که دارم شاخ در می آرم.بهش پیشنهاد دادم میتونه به عنوان یه تحریمی اسمش رو ثبت کنه فقط دلیلش و نگه بهشون 

زیر این تیغ کند!

از دو هفته پیش به این نتیجه رسیدم که چهارشنبه سریال زیر تیغ رو نبینم با اینکه دیدن یه مجموعه حرفه ای کنار هم بعد از سالها غنیمته اما از قسمتی که جعفر آقا دار فانی رو وداع گفت این سریال برام تبدیل شده به کابوس چهارشنبه ! و مثل یه تیغ کند اذیت می کنه اما وقتی که تیتراژ آخر سریال پخش میشه میگم من هفته بعد این سریال رو نمی بینم و دوباره هفته بعد و بعد و ...

اگه ما بودیم...

دیروز تو روزنامه خوندم که یه زوج ایرانی برای تفریح به مالزی رفته بودند و وقتی میخواستند برگردند ایران ؛ تو تاکسی که اونها رو میبرده فرودگاه دوربین فیلمبرداریشون رو جا میگذارند راننده تاکسی به هر دری زده تا پیداشون کنه اما نتونسته و تصمیم گرفته به خبرگزاری ملی مالزی بره و اونها هم با اعلام این خبر از اون زوج ایرانی خواستند تا آدرس خودشون رو بفرستند تا دوربین براشون ارسال شه و راننده تاکسی گفته میخوام به هر شکلی هست دوربین رو بدستشون برسونم تا مبادا فکر کنند مالزی کشور خوبی نیست و خاطره بدی از مالزی تو ذهنشون بمونه از دیروز تا حالا دارم فکر میکنم اگه ما بودیم....

چه اتفاقی داره می افته؟

مدتهاست بی حوصله ام ُبرای انجام هیچ کاری اشتیاق ندارم یادمه یه موقعی اگه از سر کار یا دانشگاه می اومدم خونه افسرده می شدم و حتماْ باید برای گردش و تفریح لابه لای کارام وقت پیدا میکردم .اما الان همش منتظر یه فرصت برای استراحتم با بی حوصلگی روزهای دانشگاه رو میگذرونم تا بالاخره این مدرک رو بگیرم.از اشتیاق چند ترم اول اصلا خبری نیست.امروز با یکی از دوستام صحبت میکردم دیدم حرفاش آشنا ست اونم داشت همین ها رو میگفت داشت شکایت میکرد منهم داشتم واسش نسخه میپیچیدم
احساس خوبی نسبت به این روزها ندارم امیدوارم زود تموم شه

امان از این اما و اگرها

امروز تیم امید تو بازیهای آسیایی موفق شد از چین ببره و بره نیمه نهایی
انگار این اما و اگر های فوتبال ایران تمومی نداره حالا باید بگیم اگر فیفا هوس نکنه ایران رو محروم کنه اونوقت میتونیم امید داشته باشیم که اول بشیم

 

صدا به صدا نمیرسه

امروز رفته بودم اینجا اصلاْ به بحث های سیاسی و اینکه اونجا چه اتفاقی افتاد کیا اومده بودن ویا کیا چی میگفتن واصلاْ حق با چه افرادیه کاری ندارم فقط در طول این برنامه یه چیزی برام خیلی درد آور بود ما حتی برای وقت خودمون هم ارزش قایل نیستیم که حداقل اون یک ساعتی که به هر هدفی اومدیم تو این جلسه شرکت کنیم لااقل احترام خودمون رو نگه داریم تا مثل کلاس اولیها دم به ساعت به ما تذکر ندن :ساکت باشید !به قول الپر شاید دلیلش اینه که محل برگزاری این جلسه تالار عروسی بود

اینترنت با قرص اعصاب

 واقعاْ جالبه مدتیه هر وقت می خوام کانکت شم مشکل دارم
و وقتی با هزار بدبختی کانکت میشم حتی برای باز کردن گوگل هم باید حدود پنج دقیقه صبر کنم  نمی فهمم آخه یعنی  برای اینترنت رفتن هم باید اعصابمون له و لورده شه؟
چه خبره .به خدا انصاف نیست از خیر باز کردن لینکای مختلفی که هر شب میرفتم گذشتم و فقط تونستم طبق یه عادت همیشگی اینجا و اینجا رو بخونم